بوسه هایت انار را می ترکاند
نفس هایت سیب را می رساند
آغوشت ابر را می باراند
پاییزترینی تو
گاهی انقدر محتاج دستات میشم عشقم
ک دستام حسودیشون میشه و باهام قهر میکنن،ک چرا من ک هستم....
نمیفهمه بذار قهر باشه دل براش مهم نیست...
من کزین فاصله، غارت شده ی چشم توام
چون به دیرار تو افتد سرو کارم چه کنم؟
یک به یک با مژه هایت دل من مشغول است
میله های قفسم را نشمارم چه کنم؟
سلامتی خودم.....
که بهتر از همه بلد بودم بهش دروغ بگم..
ولی نگفتم.
سلامتی خودم....
که راحت می تونستم خیانت کنم ..
ولی نکردم.
سلامتی خودم....
که تو بدترین شرایطش هم ترکش نکردم.