ساعت های نبودنت روی مچم بسته نمیشود ...
حلقه می شوند دور گردنم !
من زخم های بی نظیری به تن دارم
اما تو مهربان ترینشان بودی
عمیق ترینشان
عزیز ترینشان
بعد از تو آدم ها…تنها خراشی بودند
بر من که هیچ کدامشان به پای تو نرسیدند
عشق من…خنجرت کولاک کرد…
زندگی را تو بساز…
نه بدان ساز که سازند و پذیری بی حرف..
زندگی یعنی جنگ تو بجنگ..
زندگی یعنی عشق..
تو بدان عشق بورز…